اردی به عشق نام دیگر توست! با تو هم بهشت معنا می دهد و هم عشق! با تو تمام زیبایی ها و خوبی ها معنا دارد. مگر می شود این همه را دید و عاشق نبود، عاشق نشد! محال است و آنکس که غیر می گوید، دلی ندارد بی شک!
با تو هستم اردیبهشت!
عجیب همساز دلم می شوی، عجیب دل آرام می شوی! عطر بهارت که هیچ، نغمه بلبلانت به کنار؛ چرا چنین با دل می کنی، بگذر ز من زار و هوایت را ببر ز کویم ..
***
شوریدگی این روزهای ما، دلیل روحی متعالی است که در میان این همه درد زندگی، نفسی زندگی می جوید. مهمانی عزیز بهانه ای شد تا در میان سرمستی اردیبهشت عازم کوه های بالادست شویم و ما هم این سکوت دل آزار وبلاگی را بشکنیم که خود چنین نمی خواهیم؛ چنین دوری بر ما نیز سخت است و سنگین.
تصاویر خود دلبر است، سخن کوتاه و مهمان پریشانی ما باشید ..
***
سفر همیشه از رودبار شروع می شود، روستایی که میان سبزه زارهایش؛ لحظه ها نهفته است. اینجا آغاز سرزمینی دیگر است. اینجا زندگی شوری دیگر دارد ..
- سلام حاج آقا!
- سلام پِسِر، بیا بیا؛ چایی تازه دم، نان محلی!
- مزاحم نمی شم حاجی!
- چرا مزاحم، بیا پسرم!
لحظه ای با تو بودن خود دنیایی دیگر بود ..
* حاج عباسعلی از روستای شیرداری*
غبطه خوردم به حال حاجی، گفتم بمان در همین سرزمین که آن پایین جز درد، خبری از زندگی نیست!
خدا را چه دیدی، شاید روزی من هم چوپانی شدم!
بدرود تا درودی دیگر که در همین دقایق کوتاه هم درس ها گرفته ام از روح بزرگت ..
راه تو را می خواند و دلت می خواهد کنار هر درختی، نفس تازه کنی ..
این جاده بی شک راه به بهشت دارد . .
گفتم خیلی خوش تیپی!
خنده ات آشنا بود!
اینجا هزار اسم دارد، برای من، برای دوستانی که بارها آمده ایم و هر بار شگفتی همراه ما شد.
* هزار جریب، روستای پرکلا، چکل سر
روستای زیبای پرکلا از نمایی دیگر ..
روستای زیبای سورک علیا و سفلی ..
لحظه نهار، چشمه سنگ نو؛ روستای لمرد
امیر عزیز مبهوت این همه زیبایی می شود و می گوید اگر خود به چشم نمی دید، باور نمی کرد که این تصاویر واقعی است ..
اینجا سرزمین پدری است، افتلت
آرام ترین و آرام بخش ترین، دوستش دارم! آرامم می کند، عجیب!
و این نه پایان راه، که پایان یک رویاست!
پایان روزی دلپذیر که من روحی دیگر، شوری دیگر گرفته ام ..
زندگی بساز با من ساده دل که چیز زیادی از تو نخواسته ام و نخواهم خواست ..
* روستای بیشه بنه
yasna
